چوز

چوز در لغت به معنی فرج یا شرم زن می باشد. مرحوم دهخدا در ذیل این لغت و به نقل از فارسنامه ناصری شعری از یغمای جندقی شاعر قرن سیزدهم آورده است: 

 

گر زنی چوزش نِهی چیزش بده
بشنو این از من که کارافتاده ام
(۱)
گادن مفتی نمی ارزد به هیچ
من زن مفتی مکرر گاده ام !
(2)

 

 

(۱) کارافتاده به معنی سرد و گرم چشیده و باتجربه می باشد. 

(2) در لغت نامه ذیل لغت نهادن (جماع کردن) این شعر با اندکی اختلاف به شیخ اجل سعدی منسوب گردیده که البته بنده آن را در نسخ مختلف هزلیات نیافتم.