گزر

گزر به معنی زردک و هویج می باشد. در لغت نامه شعری از عبدالرحمن جامی شاعر و عارف بزرگ قرن نهم هجری در شاهد این معنی آمده است:

 

هرچه بر سفره و خوان تو نهند
هر چه در کام و دهان تو نهند
بخوری خواه گزر، خواه صفی
(1)
گاو و خر نیست بدین خوش علفی! 

 

(1) صفی در اینجا به معنی صیفی یا محصولات تابستانه مثل خیار و هندوانه می باشد. (این مصرع بدین صورت نیز ثبت شده است: بخوری خواه کدر، خواه صفی که در اینجا صفی در تضاد کدر و به معنی پاک و خالص است)

بادگیر

بادگیر دریچه و روزنی است که در بالای عمارت جهت تجدید هوا و خنک شدن فضای خانه قرار دهند. علامه دهخدا در شاهد این معنی شعری هجو از حکیم شفایی شاعر قرن یازدهم آورده است:

 

بینی تو سر بریده کیـ... عجبی است
دندان گراز را نظیر عجبی است
از چار طرف تیز در او می پیچد
از بهر سبیل بادگیر عجبی است!

میاندار

یکی از معانی میاندار زن دلاله ای است که  زنان  عفیفه  را به  فسق  و فجور ترغیب  کند. در لغت نامه بیتی هجو از حکیم شفایی شاعر قرن یازدهم هجری در شاهد این معنی آمده است:

 

تنبان چو مُهر کرد کهنسال مادرت
پوشید کفش و گشت میاندارِ خواهرت!

داه

داه به معنی کنیز ،خدمتکار زن یا للـه می باشد. در لغت نامه شعری زیبا از حکیم سنایی غزنوی شاعر قرن ششم در شاهد این لغت آمده است : 

 

 آن بنشنیده ای که در راهی
آن مخنث چه گفت با داهی
که همی شد پی گشاد گره
بهر بی بی بسوی زاهد ده
تا بدو میوه سست شاخ شود
راه زادن بر او فراخ شود
گفت بگذار ترهات خسان
رو به بی بی سلام من برسان
پس به بی بی بگوی کز ره درد
با چنین کو...  هلیله نتوان خَورد
(۱)
چون چشیدی حلاوت گادن
بکش اکنون مشقت زادن!  

 

 

(۱) هلیله میوه ی نوعی درخت گرمسیری است که خواص دارویی دارد و برای رفع یبوست مفید است.

لوالوا

لَوالَوا به معنی مرد سبک بی وقار و بی تمکین و رذل و سفله می باشد. مرحوم دهخدا در شاهد این لغت شعری از کمال الدین اسماعیل شاعر بزرگ قرن هفتم آورده است:

 

هرکه در کو...  هلد بغا باشد (1)
گر مُزکّی شهرِ ما باشد (2)
تیز بر ریش آن مزکی، کو
کارسازش لوالوا باشد

 

 

(1) بغا به معنی هیز و مخنث است.
(2) مزکی کسی بوده که به بررسی اعتبار و درستی شاهدان در محکمه ها پرداخته و  قاضی را به آن آگاه می ساخته.